“داستان چیز دیگری است”
داستان
نوشتهی محمود بدرطالعی
رقعی
۵۳ صفحه
نشر سمام
ناگهان دختر با شاخه گل سرخی در دست به طرفم میآید. شاخه گل را به سمتم میگیرد. گلبرگی از شاخه میکنم و در دهان میگذارم، همه چیز در هالهای از مه و نور میچرخد و از من دور میشود.