“با نگاه من”
رمان
نوشتهی مجید دانش آراسته
رقعی
۲۷۷ صفحه
نشر سمام
من تب دارم اسدی. از شدت تب دارم میسوزم. تنم خیس عرق شده است. من بعد خودم را نمیدانم و نمیخواهم بدانم. اما از جانب تو حرف میزنم. هذیان نمیگویم. میدانم این قلب نیست. میدانم این یک کویر است. اما در این قلب صدای تو خوابیده. کاش تو این را میفهمیدی.